گفت: تیتر بزن :" رابطه با آمریکا تا اطلاع بعدی که اوضاع عوض بشه منقطع و مقطوع و منفصل باقی خواهد ماند!"

گفتم : قربانتان بروم (البته اگر باز سوء برداشت نمی کنید!) این جمله را از کجای فرمایشات رهبر انقلاب درآورده اید؟! اصلا ایشان کی با چنین ادبیات زمخت و نتراشیده و پر از اشکالی صحبت ...

-          باز تو خودت را داخل آدم کردی ؟ ضعیفه! دیروز خبر دار شدم رفته ای برای خودت بی اجازه مطلب نوشتی توی وبلاگ ! لابد تا حالا هم هر چی از قول من در وبلاگ تایپ کرده ای ؛ یک تغییری ؛ ویرایشی؛ اصلاحی ؛ توضیحی ؛ ... بهش اضافه و کم کرده ای !

-          آقای نازک خیال ؛ این چه فرمایشی است که می کنید؟ اصلا مرا از روزنامه بیرون کردند چون حاضر نشدم در نقل گفته های دیگران دست ببرم و آن را مطابق سلیقه سردبیر درآورم. همین سخنرانی اخیر رهبر را در یزد دیدی که هر روزنامه چه تیتری از آن انتخاب کرد؟ یکی جوری زده که انگار رابطه با آمریکا از محرمات اصلی و اساسی اسلام بوده و هست؛ یکی دیگر جوری زده که گویی همین امروز و فردا خبر برقراری رابطه را باید از صدا و سیما بشنویم . هر دوشان هم از لابلای سخنان رهبر یک جمله در آورده اند و استناد کرده اند. اما روح فرمایشات ایشان را ندیده گرفته اند.

-          اولا : "فرمایشات" غلط است ؛ "فرمایش" ، یا "فرمایشها" درست است. ثانیا: من هم برای این که روح فرمایش را نقل کرده باشم گفتم آن تیتر را بزن . ثالثا: آن ها که ترا از روزنامه شان بیرون کردند، بسیار خودخواه و دیکتاتور بودند و می خواستند تو یک برده فرمانبرشان باشی و بس.

-          آخر آن تیتر که شما می فرمایی روح کلام است ؛ آن هم جزو فرمایشات ایشان نیست!!

-          "فرمایش" ! نه" فرمایشات"! ضمنا اگر حرف گوش نکنی از همین وبلاگ درپیتی هم اخراج می شوی ها! حواست باشد.

عینکش را داد بالا ( نازک خیال را می گویم) و بی مقدمه فریاد زد: برو آن نقشه بی صاحاب مانده تهران را بیاور ببینم!

فرصت چون و چرا نداشتم. نقشه تکه پاره ای را که هر روز چند بار جلویش پهن می کند و آه می کشد و جمعش می کند آوردم. خودکار را برداشت روی جاده تهران - هراز یک ضربدر زد.بعد روی جاده کرج و اتوبان کرج. بعد روی جاده قم و اتوبان قم! بعد گشت یک جاده دیگر پیدا کرد سمت ساوه ؛ روی آن هم یک ضربدر زد! مانده بود جاده فیروز کوه و گرمسار. کمی صبر کرد.روی جاده فیروزکوه هم ضربدر زد و رفت سراغ فرودگاه مهرآباد و امام خمینی. دور هر دو فرودگاه را هم یک دایره کج و معوج کشید و خلاص! گفت : حالا برو یک کاغذ  نامه بیاور تا یک نامه به احمدی نژاد بنویسم که یک سفر استانی هم به تهران بیاید و پایتخت جمهوری اسلامی را ببیند که جاده هایش اولین جاده های کشور هستند که با یک برف بسته می شوند و ورودی هایش به هر چیزی شبیه اند غیر از ورودی پایتخت!! به این می گویند : توسعه معکوس! کجایش عدالت است که جایی را خراب نگهدارند تا جاهای دیگر بهش برسند؟ بالاخره 10 میلیون جمعیت کشور اینجا زندگی می کنند!

گفتم: قربانت شوم! حالا چرا اینقدر حرص می خوری؟! برایتان با این سن و سال ضرر دارد ها!! این که دیگه به این بنده خدا ربط نداره که. دولتهای قبلی هم ...

نگذاشت حرفم تموم بشه .داد کشید سرم که : برو قربون شوهرت برو زنک! یعنی چی که با مرد نامحرم این جوری حرف می زنی ؟! خجالت نمی کشی با من با این سن و سال .....؟!

گفتم : آقا جون ؛ شما دلت از جایی دیگه پره ؛ چرا سر ما داد می کشی؟! باشه حالا ما یه چیزی روی عادت گفتیم. شما که نباید جدی بگیری که!

گفت : آهان ! این شد حرف حساب . قربونت برم که خیلی چیز فهمی!!

من "الهام خانوم "؛ نویسنده جدید در وبلاگ نازک خیال ، منشی دفتر ایشان هستم. سن من مثل سن همه خانمها محرمانه است . کار من اول تایپ نوشته های نازک خیال بود. ایشان بعلت این که دست راستش قادر به نوشتن نیست ، مرا استخدام کرده تا برایش مطالب توشتنی را تایپ کنم. بعد از مدتی دیدم که نوشتن کار سختی نیست . فقط امضایش سخت است ! برای همین هم نازک خیال خیلی از چیزهایی را که نوشته و داده من تایپ کرده ام ، دوباره پاک می کند و می گوید: مسئولیت دارد! ممکن است برداشت خوبی از آن نشود!

هر چه اصرارش کردم که آخر این که نمی شود هی بنویسی و هی پاره کنی! بالاخره  هر مطلبی به کسی بر می خورد دیگر! می گوید: من حوصله دادگاه ندارم! تا حالا پایم به دادگاه باز نشده .

بهش گفتم : خوب ، اشکال ندارد. تو هم مطالبی که خودت جرات نداری بنویسی بده تا با امضای من منتشر شود!

یک نگاه چپ به من انداخت که  رعشه بر تنم افتاد. فرباد زد: الهام خانوم ! گول اسمتو خوردی؟! هان! زن حسابی! اونیکه هر چه از زبان دیگران است به نام  او منتشر می شود و هیچ مدعی العمومی هم جلودارش نیست ، خانوم الهامه ، نه الهام حانوم!

من که این حرفها توی کتم نمی ره! تصمیم گرفتم آیدی و پسورد نازک خیال عصبانی را بردارم و برای خودم یک آیدی و پسورد باز کنم و هررررررر چی دلم می خواهد بنویسم! اصلا شاید علیه خود نازک خیال افشاگری کنم ! یا ... حالا ببنیم چی پیش می آید؟!

رهبر انقلاب: "کم‌ترین نشانه‌ای از جنگ‌طلبی در ملت ایران نیست"

سند از این محکمتر نمیشه برای حسین شریعتمداری پیدا کرد! ایشون که اخیرا از سوی روزنامه عربستانی الوطن به عنوان "آیت اللهی"!! هم رسیده ؛ همین چندی پیش بود که ادعای مالکیت بحرین رو کرد و لابد فردا سر از هرات و باکو هم در می آورد! وقتی آدم می بینه که ایشون داره جنگ طلبی می کنه ، دیگه حتم و یقینش می شه که از ملت ایران نیست. و دارد ادای ....( ای وای ! ...نازک خیال رسید!! باشه بعدا بقیه اش رو می نویسم!)

با سلام، خداحافظ!
هشدار امام درباره خودمحوری دانشگاهیان و قوای مسلح
سخن امروزین امام!
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش چهارم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش سوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش دوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش اول
فرمان 8 ماده ای امام
«کتاب قانون» رودرروی «اخراجیها»!
نامه ای به برادر نوری زاد
شکلک او ، کفرما!
تاکتیک ابوسفیانی!
جمعش می کنیم!
سخنان مهم سیدمحمدخاتمی درباره فتنه اخیر
این خمینی بود!
[همه عناوین(167)][عناوین آرشیوشده]