سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یادداشتها - نازک خیال
خیرى را که آتش دوزخ در پى بود خیر نتوان به حساب آورد ، و شرّى را که پس آن بهشت بود ، شرّ نتوان وصف کرد . هر نعمتى جز بهشت خوارست ، و هر بلایى جز آتش دوزخ عافیت به شمار . [نهج البلاغه]
من به ایمیل کمتر سر می زنم! کامنت بگذارید
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
239076
بازدیدهای امروز وبلاگ
894
بازدیدهای دیروز وبلاگ
1078
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک ]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
یادداشتها - نازک خیال
مدیر وبلاگ : احمد نازک تن[168]
نویسندگان وبلاگ :
الهام خانوم (@)[29]


بسیجی بوده و انشاءالله مانده باشم. منتظرم صاحب امرمان بیاید. اگر بر ناروایی که از خودی سرزده صبر می کنم ، برای وجود دشمن است . و اگر بر آن صبر نکرده و نهیب می زنم ، برای وجود خطری بزرگتر است : دشمن اکبر!(نفس)
لوگوی وبلاگ
یادداشتها - نازک خیال
فهرست موضوعی یادداشت ها
طنز[123] . سیاست[21] . یادداشت ها[15] . خبر[4] . سوال سرخ و پاسخ سبز[4] . عدالت . فرهنگ . فطر . آرشیو طنز دیماه 86 . آزار . آمریکا . اخلاق . اسارت . براندازی نرم . بردگی . جنگ نرم . خاطرات دوران جنگ . خاطره عبرت آموز .
بایگانی
یادداشتها
آورده بودند ! که : (طنز)
خاطرات طنز حج
نوشته های منتخب سایت
دی ماه 86
بهمن ماه 86
اسفند 86
پیوندهای روزانه

جریان احمدی نژاد [114]
حزب الله می رزمد [191]
صدای عدالت [182]
نیز هم [127]
نقطه سر خط [122]
[آرشیو(5)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

تنها علمدار
گردان وبلاگی کمیل
متین نیوز
جعفر گلابی
صدای عدالت

لوگوی دوستان

خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا - به روز رسانی :  1:57 ع 90/1/6
عنوان آخرین نوشته : وب حاج آقا راه اندازی شد !!

شیعیان اهل سنت واقعی - به روز رسانی :  9:4 ع 87/9/30
عنوان آخرین نوشته : غدیر حقیقت انکار نا پذیر تاریخ

جستجوی وبلاگ
:جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن موج جدید بستن روزنامه ها سه شنبه 88 آذر 17 ساعت 11:17 صبح

در پی هشدار ارشاد به تنها 4 روزنامه منتقد باقیمانده، ( اسرار، حیات نو‍ ‍، اعتماد،آفتاب یزد) روزنامه حیات نو امروز توقیف شد!

به نظر میرسد راه اندازی دیشها تنها راه باقیمانده است!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن پوست شیر! پنج شنبه 88 مهر 16 ساعت 11:34 صبح

حکایت کرده اند که : روزی الاغ مشدی قربون از فرصت رهایی در بیابان استفاده کرد و راه فرار به جنگل کنار روستا را در پیش گرفت.

اهالی روستا هر چه به دنبال او گشتند نیافتندش! اول گفتند که لابد چهارپایی درنده او را دریده! اما جنازه و استخوانی نیافتند! بعد گفتند که لابد دوپای برنده ای ( امروزه به این موجود دزد می گویند!) او را باخود برده! و مش قربون را ملامت بسیار کردند که افسار کهنه بستی و از دزدگیر استیل مت بهره لازم نگرفتی و .. لذا از صرافت جستجویش افتادند .

الاغ روزگار به خوشی می گذراند تا این که روزی در کنار برکه چشمش به پوست شیری افتاد که چندی است مرده و گوشتش ظعمه مرده خواران شده . پس فکری به کله الاغی اش خظور کرد  و آتش انتقام از اهالی روستا در دلش شعله کشید و در پوست شیر شد و خویش را در آب برکه برانداز کرد و از ترکیب هیبت شیرانه و هیکل خرانه خوشش بیامد و با آن قیافه هولناک عزم تپه ای کرد که بر فراز ده بود.

غروب هنگام ، در حالی که خورشید از پس وی می تابید (و ضد نور می زد!) بر فراز تپه شد و با حرکاتی موزون نمایش خویش آغاز کرد. روستاییان این هیبت هراسناک را دیده و ترسیده و بر خویش ... ( این قسمت در اصل حکایت پاک شده بود و گمان من بر این است که بر خویش دوباره ترسیده باشند!)

الاغ را از این وضع خوش آمد ! و فردا روز نیز تکرار کرد!

چند روزی کار الاغ همین بود و کار روستاییان همان. تا آن که الاغ را فکری الاغین در سر اوفتاد تا انتقام بیشتر بستاند و آن این که غروب هنگام در زمان نمایش خویش ؛ نعره بلندی سر دهد تا روستاییان بکلی قالب تهی کنند!!

پس این روز نعره با هیبت خویش  بیامیخت و روستاییان را یاد آمد که الاغ مش قربون گم شده و لابد این موجود همان خر مش قربون است. پس به بالای تپه شدند و خر را از پوست شیر بیرون آوردند و افساری نو بر گردنش آویختند و از فردا دوباره بار بر گرده اش نهادند!

هان ای پسر! چنین است که شیر را با الاغ در پوست شیر عوضی نگیری! و اگر خود در پوست شیر شدی ، اندازه نگهداری! که اگر از اندازه بگذری ترا بشناسند!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن تبریک به کی؟! شنبه 88 مهر 4 ساعت 4:25 عصر

برای عید سعید فطر دو تا پیغام تبریک را پسندیدم!
1- عید رهایی از شیطان بر شما مبارک باد!
2- عید رهایی شیطان بر شما مبارک باد!
 بستگی دارد به کی می خواهی تبریک بگویی؟ یکی از این دو پیام را می توانی استفاده کنی!!

اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن مومن آزاری! دوشنبه 88 شهریور 16 ساعت 10:45 صبح

بنا به مقتضای ماه مبارک رمضان می خواستم خطاب به خوانندگان محترمی که خود را با آیات و روایات بیگانه نمی دانند یک هدیه رمضانیه بدهم.

ارتباطش با اوضاع و احوال ماجراهای این ایام و کهریزک و اوین و اتهامات واعترافات و ... اصلا به من مربوط نیست! من این احادیث را ضمن تلاوت قران کریم از روی مصحف خودم ( التفسیر المعین ص 427) خواندم و شایسته دیدم تا دوستانم را نیز مثل خودم بهره مند کنم. همین!

اما آیه : سوره الاحزاب- 69:

یا ایها الذین امنوا؛ لا تکونوا کالذین آذوا موسی فبراءه الله مما قالوا! و کان عند الله وجیها

معنای آیه را به قرآنهای خودتان یا به تفاسیر معتبر مراجعه کنید تا بیشتر و بهتر بفهمید اما خیالتان را راحت کنم .هر چه هست معنایش این نیست که اگر به کسی که نزد خدا آبرو دارد تهمت ناروا زدی ، خدا او را از این تهمت مبرا نسازد!!

اما احادیث: همگی از پیامبر اکرم (ص)

1-    من آذی مومنا فقد آذانی ( هر کس مومنی را بیازارد ، مرا آزرده است)

2-    من نظر الی مومن نظره یخیفه بها اخافه الله تعالی یوم لا ظل الا ظله ( هر کس به مومنی نگاهی بیندازد که او را با آن نگاه بترساند، خداوند هم او را در روزی که هیچ سایه ای غیر از سایه اش نیست خواهد ترساند)

3-    کف اذاک عن الناس فانها صدقه تصدق بها علی نفسک (آزار خود را از مردم بدور نگاهدار ، که چنین عملی همچون صدقه ای است که برای خودت می دهی)

4-    من احزن مومنا ثم اعطاه الدنیا لم یکن کفارته و لم یوجر علیه (اگر کسی مومنی را غمناک سازد و سپس تمام دنیا را به عنوان کفاره آن به او بدهد، بازهم کفاره آن را ادا نکرده و معادلش را نپرداخته)

5-    قال الله تبارک و تعالی : من اهان لی ولیا فقد ارصد محاربتی (خدای تبارک و تعالی فرمود: هر کس که بنده ای از بندگان ولایتمند مرا خوار کند، در کمینگاه جنگ با من نشسته است)

 

حواستان باشد! برخی از این احادیث درباره مومنان است ، برخی درباره بندگان ولایتمند و برخی هم درباره عموم مردم. با این حال اگر قصد تطبیق این احادیث به فرد خاصی را دارید که در جلوی چشم میلیونها نفر تهمت می زند و دروغ می گوید ، مطمئن باشید که فاسقان ( کسانی که گناه علنی می کنند) از مومنان نیستند.


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن دادگاه غیر علنی؛ چرا؟! دوشنبه 88 شهریور 16 ساعت 9:59 صبح

در آیین دادرسی آمده است که هرگاه موضوع محاکمه خلاف عفت عمومی یا امنیت ملی باشد دادگاه به تشخیص قاضی آن غیر علنی تشکیل خواهد شد.

اکنون جای سوال اینجاست: در دادگاه سران اصلاح طلب ؛ چه نکته «خلاف عفت عمومی» مطرح خواهد شد؟ یا متهمان در جریان دادگاه چه خواهند گفت که ممکن است «امنیت» آقایان به خطر بیفتد؟!!

سال دوم اینجا ست : اگر دادگاه مخالفان سیاسی را که طبق قانون اساسی باید با حضور هیات منصفه و بصورت علنی برگزار شود، با بهانه اتهامات امنیتی از شمول ماده مربوطه در قانون اساسی خارج کنیم، آنگاه اساسا چه متهمانی مشمول آن ماده قانون اساسی خواهند شد؟!! طبعا هیچ متهمی! زیرا حکومتی که ادعا کند «ما متهم سیاسی نداریم» ، معنای دیگر سخن و ادعایش این است که «همه مخالفان سیاسی من متهمان امنیتی هستند!» لذا هرگونه تصفیه حساب سیاسی و جناحی با اتهاماتی امنیتی همراه خواهد شد.

به لیست برخی از اتهامات دقت کنید! پنج عنوان اتهام رنگارنگ برای فقط حضور در راهپیمایی مسالمت آمیز!

اصلا شاید همین نوشته هم مصداق یک اقدام علیه امنیت ملی باشد!

خوب است که دولت عدالتمدار حاکم است


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن بردگی از نگاه دیگر سه شنبه 88 شهریور 10 ساعت 3:14 عصر

حدودا سال 75 بود که دوستم به من گفت: می دانی هنوز ( تا آن سال) تعداد زیادی اسیر عراقی ( و لابد متقابلا اسیر ایرانی در عراق) در اسارت باقی مانده اند؟!

با تعجب گفتم : نه! مگر مبادله اسرا پایان نگرفت؟

گفت: متاسفانه نه! .... و بدتر از همه این که اسیران علیرغم تلاش همه جانبه و محبتها و رسیدگی های بی مانندی که ایرانیان از آنها می کنند ، دچار انواع بیماری های ریز و درشتی شده اندکه عمدتا جنبه روانی دارد. حتی بیماری های معمولی شان براحتی خوب نمی شود و سریع مریض می شوند. با آن که خانواده های آنها را یک دوبار ویزا داده اند که به دیدنشان بروند و مدتی هم با هم زندگی کرده اند اما دوری از جامعه خیلی روی رفتار و اندیشه انها تاثیر منفی گذاشته است ...

برای اولین بار بود که نگاه من به اسیران عراقی تا این حد ترحم آمیز می شد. البته هیچگاه نگاه انتقام جویانه از آنان نداشته ام ولی به هرحال آنها متجاوز به میهن و مردم میهن من بودندو باید تاوان عمل زشت خود را می دادند ... اما شاید حد آن تا این اندازه نبود.

در آن زمان بود که نکته ای به فکر من رسید:

در قرنهای دور وقتی جنگی رخ می داد ، اگر اسیر می گرفتند، یا او را در برابر اسرای خودی آزاد می کردند یا باید نگهش می داشتند. پرسش اول این بود که : کجا؟!

هزینه نگهداری از او شامل لباس و غذا و درمان را از چه منبعی می پرداختند؟

طبعا افراد توانمند باید عهده دار سرپرستی آنها می شدند و در مقابل از اسیر کار می کشیدند. اسیر از لحاظ حقوقی مالکیت نداشت مگر به اجازه صاحبش و هیچ اجباری به پذیرش دین صاحبش نداشت ( لااقل در اسلام اینطوری است) تشویقات متعددی هم برای اسران در نظر گرفته شده که بهانه آزادی آنها می شد. بویژه برای زنان که بارداری و زاییدن کودک آنها را آزاد می کرد . آنها در مدت اسارت بین مردم می زیستند و از همه نوع امکانات مادی بهره مند بودند جز آن که با ننگ و عار ( مجازات ) همراه بود ولی روانپریش و منزوی نمی شدند و بویژه گرفتار بیماریهای متنوع جنسی ( و به تبع آن روانی ) نمی شدند.

حساب کردم اگر اسیران را در انتخاب زندان 15 ساله ( یا مادام العمر یا طولانی مدت)  و بردگی با احتمال آزادی بوسیله خدمات برجسته (مثل سواد اموزی در آن دوران و اعمال مشابه در این دوران) آزاد می گذاشتند، آنها کدام را انتخاب می کردند؟!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن پیامک! سه شنبه 87 شهریور 19 ساعت 10:43 صبح

- زشته ! خوب نیست یک خانم جلوی مرد غریبه اینجوری غش غش بزنه زیر خنده! حالا من یک سن و سالی ازم گذشته و جای پدر تو هستم  ؛ اما تو هم باید یاد بگیری!

- آقای نازک خیال ! ببخشید! دست خودم نبود. برام یک پیامک اومده که نتونستم جلوی خودمو بگیرم

- اِ ...؟! دیگه بدتر! از دختر به سن و سال و شما قبیحه پیامک ...

- بابا ! پیامک سیاسی بود! چرا فکرای بد می کنین؟

- مگه هر پیامک سیاسی خوبه؟! بعضی از این پیامکها از اون پیامکها دست کمی نداره!

- لابد منظورتون پطرس فداکار یا اون 4 نفریه که موقع خاموشی آدم یادشون می افته!

- ای بی تربیت! نگفتم ؟! ...

- آقای نازک خیال! این یکی خوب بود. بخونم براتون؟!

-بخون ! جونمو گرفتی!

-( می خواند:)   در دولت نهم :

آن کس که بداند و بداند که بداند

باید برود غاز به کنجی بچراند!

وان کس که بداند و نداند که بداند

بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آن کس که نداند و بداند که نداند

با پارتی و پول خر خویش براند

آن کس که نداند و نداند که نداند

بر پست و ریاست ابدالدهر بماند!

 

 


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن استخاره برای قبول وزارت ! سه شنبه 87 شهریور 19 ساعت 10:33 صبح

-...این که عمل به استخاره الزام آور نیست را همه مومنان می دانند!

این که شاه سلطان حسین صفوی برای مقاومت در برابر اشرف افغان استخاره کرد و بد آمد را همه شنیده ایم !

حالا چرا باید سرنوشت مملکت را با استخاره آقای کردان گره بزنیم که ...؟!

(همینجوری داشت تند می رفت ! لابد می خواست استخاره را نفی کند! یا چیزی بگوید که فاطمه خانم آلیا تهمت لائیک به دمبش ببندد!! پریدم وسط حرفش و گفتم: )

- بابا ! چه خبرته ؟!‏الان که نتیجه استخاره برای کشور خوب بوده ؛ شاکی هستی؟

-  چی داری می گی ؟! کردان گفته قبولی وزارت بخاطر این بوده که در استخاره آمده بود این کار به نفع کشور است ! حالا کردان بشه وزیر کشور به نفعه؟!

- اولا که نسبت به سید مهدی هاشمی سرپرست سابق وزارت کشور ، معلومه که بهتره!

ثانیا : مملکت باید همه چیزش به هم بیاد!

ثالثا: برای کشور چی از این بهتر بود که ادعاهای فساد ستیزی رئیس جمهور و ادا و اطوارهای اول ریاست جمهوری که پیمان نامه !! می نوشتند  و این قصه ها را برای مردم می بافتند؛ افشا بشه ؟! بد بود برای کشور که مردم بفهمند دکترای الکی هم در کابینه دارند؟

( آروم شد! لابد قانع شده که نیشش را تا بنا گوش وا کرده ! می گه:)

- راستی شنیدی که بعد از دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد که اعطای مدرک دکترا به کردان را تکذیب کرده بودند ، حالا نهضت سواد آموزی هم اعطای مدرک را به این آقا تکذیب کرده و گفته اصلا سابقه ای از ایشان ندارد!!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن خداحافظ شنبه 87 شهریور 2 ساعت 6:34 عصر

اسباب خنده کم نیست ! به شرطی که بخواهی به فجایع سیاسی کشور بخندی!

لذا من کم آورده ام . دائم در سفر خارجم  و فرصت بروز کردن وبلاگ را ندارم . عذر خواهی می کنم و تا بعد .... خداحافظی!

شاید گهگاه دستی به قلم ببرم ولی دوستان مرا به خاطر بی نظمی هایم ببخشند.

ماه رمضان هم ماه دعا است . برای نجات کشور از شر دوستان نادان و دشمنان دانا ...بی شوخی دعا کنید.


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: الهام خانوم

عنوان متن شعر روز پدر! سه شنبه 87 تیر 25 ساعت 3:1 عصر

به مناسبت روز پدر، شعری را که ایرج میرزا برای مادر گغته بود ؛ برای پدر گفتیم! و این عین عدالت است !

هر کس که بلد نیست شعر بخواند، مجبور نیست که این شعر را بخواند! و اگر نتوانست این شعر را درست بخواند تقصیر خودش است . چون  در این شعر از لحاظ وزن وقافیه هیچ اشکالی وجود ندارد؛ جز در هف هشت مورد!

حالا این هم شعر روز پدر:

ای احمدی نژاد که جانم فدای تو  
                       قربان مهرورزی و صلح و صفای تو

در محضر عدالت و در محو دیو فقر
                        هرگز بخواب هم نرسد کس به پای تو

دشمن زهیبت تو بترسد، ازین سبب
                         تحریم می کند همه ما را، به جای تو

گفتی که از فروش دوصد ملک دولتی
                       حل می شود مسائل مسکن ، به رای تو

از مهرورزی تو جوانان، سپاسگوی؛
                        گویند با زبان دل خود، دعای تو

گفتی که بوی نفت به هر سفره ای خوش است
                        شد زین سخن ریاست ملت سزای تو

گفتی سپس که «طرح تحول ازین به بعد
                     حالی به حال می کندت ! ؛ این برای تو»

گوشت وبرنج به سالی نمی خورم
                      هم تخم مرغ و نان و پنیرم فدای تو

در صندوق ذخیره ارزی نماند پول
                      شد جملگی هزینه ی آن نسخه های تو

افشا شدند غارتیان؛ مافیائیان!
                      از برکت کلام تو و هوی و های تو

بیکار گشته ام من و همسایه های من
                     جانا کجاست منبع آمارهای تو؟

صفهای مختلف که کشیدند مردمان
                      هرگز نگفته اند در آن ، جز دعای تو

خواهند مردمان صبور اندرین صفوف 
                      
افزایش و تعدد مامورهای تو!!

دنیای شرق و غرب که مبهوت «هاله» اند
                       ما هم به حیرتیم از آن چشمهای تو

ما از مدیر گشتن تو بر جهان خوشیم 
           
            عالم در انتظار لب رهگشای تو

هرگز نبود کارشناسی در این دیار
                        غیر از برادر و خاله وعمه های تو

ملت نبرد خواب شبی تا تو را ندید

                       در هفت یا که هشت کانال با صدای تو           

«فحش از دهان تو» بوده است «طیبات»
                      «احسنت » و «به به » است همیشه جزای تو

اینک که کوس جنگ به دریا همی زنند
                       ما خنده بر لبیم از آن خنده های تو

خونین دلند همه عاشقان چو ما
                       خونین جگر زعشق تو و کارهای تو

ما هم به جمکران چو تو هستیم معتقد
                        هر هفته رفته ایم برای شفای تو

عشاق در پی اند که تا دوره ای دگر
                         مانی رئیس و بماند صلای تو

«نازک خیال» گر به جهنم رود، چه باک!
                    او عاشق است و ره بسپارد ورای تو!


اظهار نظر شما عزیزان( )

   1   2   3   4      >

لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ

با سلام، خداحافظ!
هشدار امام درباره خودمحوری دانشگاهیان و قوای مسلح
سخن امروزین امام!
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش چهارم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش سوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش دوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش اول
فرمان 8 ماده ای امام
«کتاب قانون» رودرروی «اخراجیها»!
نامه ای به برادر نوری زاد
شکلک او ، کفرما!
تاکتیک ابوسفیانی!
جمعش می کنیم!
سخنان مهم سیدمحمدخاتمی درباره فتنه اخیر
این خمینی بود!
[همه عناوین(167)][عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ


آمار وب فارسی