سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پوست شیر! - نازک خیال
حق سنگین است اما گوارا ، و باطل سبک لیکن در کام چون سنگ خارا . [نهج البلاغه]
من به ایمیل کمتر سر می زنم! کامنت بگذارید
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
213557
بازدیدهای امروز وبلاگ
3
بازدیدهای دیروز وبلاگ
15
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک ]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
پوست شیر! - نازک خیال
مدیر وبلاگ : احمد نازک تن[168]
نویسندگان وبلاگ :
الهام خانوم (@)[29]


بسیجی بوده و انشاءالله مانده باشم. منتظرم صاحب امرمان بیاید. اگر بر ناروایی که از خودی سرزده صبر می کنم ، برای وجود دشمن است . و اگر بر آن صبر نکرده و نهیب می زنم ، برای وجود خطری بزرگتر است : دشمن اکبر!(نفس)
لوگوی وبلاگ
پوست شیر! - نازک خیال
فهرست موضوعی یادداشت ها
طنز[123] . سیاست[21] . یادداشت ها[15] . خبر[4] . سوال سرخ و پاسخ سبز[4] . عدالت . فرهنگ . فطر . آرشیو طنز دیماه 86 . آزار . آمریکا . اخلاق . اسارت . براندازی نرم . بردگی . جنگ نرم . خاطرات دوران جنگ . خاطره عبرت آموز .
بایگانی
یادداشتها
آورده بودند ! که : (طنز)
خاطرات طنز حج
نوشته های منتخب سایت
دی ماه 86
بهمن ماه 86
اسفند 86
پیوندهای روزانه

جریان احمدی نژاد [111]
حزب الله می رزمد [191]
صدای عدالت [182]
نیز هم [127]
نقطه سر خط [122]
[آرشیو(5)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

تنها علمدار
گردان وبلاگی کمیل
متین نیوز
جعفر گلابی
صدای عدالت

لوگوی دوستان

خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا - به روز رسانی :  1:57 ع 90/1/6
عنوان آخرین نوشته : وب حاج آقا راه اندازی شد !!

شیعیان اهل سنت واقعی - به روز رسانی :  9:4 ع 87/9/30
عنوان آخرین نوشته : غدیر حقیقت انکار نا پذیر تاریخ

جستجوی وبلاگ
:جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن پوست شیر! پنج شنبه 88 مهر 16 ساعت 11:34 صبح

حکایت کرده اند که : روزی الاغ مشدی قربون از فرصت رهایی در بیابان استفاده کرد و راه فرار به جنگل کنار روستا را در پیش گرفت.

اهالی روستا هر چه به دنبال او گشتند نیافتندش! اول گفتند که لابد چهارپایی درنده او را دریده! اما جنازه و استخوانی نیافتند! بعد گفتند که لابد دوپای برنده ای ( امروزه به این موجود دزد می گویند!) او را باخود برده! و مش قربون را ملامت بسیار کردند که افسار کهنه بستی و از دزدگیر استیل مت بهره لازم نگرفتی و .. لذا از صرافت جستجویش افتادند .

الاغ روزگار به خوشی می گذراند تا این که روزی در کنار برکه چشمش به پوست شیری افتاد که چندی است مرده و گوشتش ظعمه مرده خواران شده . پس فکری به کله الاغی اش خظور کرد  و آتش انتقام از اهالی روستا در دلش شعله کشید و در پوست شیر شد و خویش را در آب برکه برانداز کرد و از ترکیب هیبت شیرانه و هیکل خرانه خوشش بیامد و با آن قیافه هولناک عزم تپه ای کرد که بر فراز ده بود.

غروب هنگام ، در حالی که خورشید از پس وی می تابید (و ضد نور می زد!) بر فراز تپه شد و با حرکاتی موزون نمایش خویش آغاز کرد. روستاییان این هیبت هراسناک را دیده و ترسیده و بر خویش ... ( این قسمت در اصل حکایت پاک شده بود و گمان من بر این است که بر خویش دوباره ترسیده باشند!)

الاغ را از این وضع خوش آمد ! و فردا روز نیز تکرار کرد!

چند روزی کار الاغ همین بود و کار روستاییان همان. تا آن که الاغ را فکری الاغین در سر اوفتاد تا انتقام بیشتر بستاند و آن این که غروب هنگام در زمان نمایش خویش ؛ نعره بلندی سر دهد تا روستاییان بکلی قالب تهی کنند!!

پس این روز نعره با هیبت خویش  بیامیخت و روستاییان را یاد آمد که الاغ مش قربون گم شده و لابد این موجود همان خر مش قربون است. پس به بالای تپه شدند و خر را از پوست شیر بیرون آوردند و افساری نو بر گردنش آویختند و از فردا دوباره بار بر گرده اش نهادند!

هان ای پسر! چنین است که شیر را با الاغ در پوست شیر عوضی نگیری! و اگر خود در پوست شیر شدی ، اندازه نگهداری! که اگر از اندازه بگذری ترا بشناسند!


اظهار نظر شما عزیزان( )


لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ

با سلام، خداحافظ!
هشدار امام درباره خودمحوری دانشگاهیان و قوای مسلح
سخن امروزین امام!
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش چهارم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش سوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش دوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش اول
فرمان 8 ماده ای امام
«کتاب قانون» رودرروی «اخراجیها»!
نامه ای به برادر نوری زاد
شکلک او ، کفرما!
تاکتیک ابوسفیانی!
جمعش می کنیم!
سخنان مهم سیدمحمدخاتمی درباره فتنه اخیر
این خمینی بود!
[همه عناوین(167)][عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ


آمار وب فارسی