تنها رزمنده ای که در میدان کربلا به میدان رفت و حسین او را قبل از عزیمت نبوسید و در رفتنش تعلل نکرد، علی اکبر بود! زیرا حسین در تقدیم فرزند خود به خدا نخواست تا با مهر پدری سستی حاصل شود.
وقتی علی اکبر به نزد پدر بازگشت و گفت: عطش مرا دارد می کشد، و سنگینی آهن بی تابم کرده ؛ قصدش گله و شکایت و آب طلب کردن نبود! او بهتر از هر کس می دانست که آب در خیمه ها نیست و طلب آب ممکن است بر خجالت پدر منجر شود!
پس او چرا چنین گفت؟!
برای آن که به پدر بگوید: ای پدر ! من آماده شهادتم و اگر تو اجازه ندهی بار این تشنگی و سنگینی مرا عذاب می دهد! اجازه بده و دل از من برکن!
پس حسین دل برکندو علی اکبر به میدان بازگشت و ....
( وبلاگ تا یک شنبه بعد از عاشورا بدلیل شرکت در مراسم عزاداری تعطیل است .از همه التماس دعا)
|