نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن
اندر تفاوت رِشوَت و حق حساب
|
دوشنبه 85 آذر 13 ساعت 8:39 صبح |
اندر تفاوت رِشوَت و حق حساب
آورده اند که :
مردی بود مومن و متقی وصاحب عیالی چند و دختران بسیار و شغلی سخت و صعب که نانی حلال بر سر سفره شان می نشاند و عزتی که دستش اندر روی نامرد دراز نشود . روزی بر این اندیشه شد که تا روزی خویش با کار جدیدی بیفزاید که نانی بر سفره شان افزوده شود که عیالوار بود و دختران دم بخت را هزینه بسیار ؛ خاصه آن که در مکتبخانه آزاد(!) نام آنان بنوشته و خرج کتاب و مکتب و مکتبدار و مکتب بَر (*) و ... بس بالا بود . پس در اندیشه شد تا چه سازد که نسوزد و او را رفیقی بود نه چندان مومن ، اما «دست به دهان » رسیده و سرد و گرم کف بازار چشیده . به نزد وی رفت و با او به مشورت شد . رفیق چون نیک بشنید ، سر از جیب تفکر برون آورد و گفت: دانی که عاقل را نشاید تا با کسی شریک گردد، لیکن کار من با تو از حد عقل گذشته و بین ما رفاقت و برادری نشسته ؛ پس این چند صنار از من بستان و با آن دکانی بخر و دکان به مردی نیازمند کرایَت بده و از کرایت آن نیم از من و نیم از تو؛
و چنین کردند. سالیانی گذشت تا آن نیازمند کرایه نشین بر سر قوز اوفتاد و کرایت نداد و جان شریکان به لب آورد.دعوی به نزد قاضی بردند و سالی چند بگذشت تا نوبت رسیدگی رسید و سالی چند بگذشت تا رای صادر شد و سالی چند بگذشت تا اعتراضِ محکوم رسیدگی شد و ...القصه ؛ از قاضی پیام رسید که نمی رسم ! ( در بعض نسخ : نمی رسد!).
شریک دست بدهان، مفهوم پیام دریافت و تومانی در جیب گذاشت تا به قاضی برسد.
چون به درگاه عدالتخانه رسید، دربان او را از ورود منع نمود که آستین و ریشت کوتاه است و این هر دو خلاف شرع قاضی بود؛ پس او تومان را در جیب شریک مومن گذاشت تا با ریش بلند و آستین بلند و سلام بلند به دیدار قاضی شود؛ و شریک مومن نمی پذیرفت، که این رِشوَت است و دهنده و گیرنده هر دو در آتش. شریک دست به دهان که چاره را ناچاره می دید او را گفت تا این مبلغ را رشوت نپندارد که رشوت حق را ناحق کند .بلکه این را حق حساب داند که حق را به صاحبش بر می گرداند و این علیحده است از تمبر و هزینه دادخواهی و شیرینی و پول چای دفتردار و زیر سبیلی مامور ابلاغ و غیره . پس مرد مومن راضی شد و حق حساب بپرداخت و رای دریافت نمود .تقبل الله !
(*) مکتب بَر : چهارپایی را گویند که کودکان به مکتب برساند وامروزه آن راسرویس نامند.
|
|
اظهار نظر شما عزیزان( ) |
|
لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ
|
|