نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن
عدالت فرهنگی !
|
یکشنبه 85 اسفند 13 ساعت 9:44 صبح |
عدالت فرهنگی !
آورده اند که روزی معلمان شهر را خواستند تا در انتخابات ریاست جمهوری به کسی رای دهند .پس بر آنان بن مخصوص روانه ساختند و لی لی به لالایشان گذاشتند و دم به نفس معترضشان دمیدند و آتش به دلشان افروختند و در کیهان و آنچه چون آن است در بوق کردند که مگر شما را چه از دیگر کارمندان دولت کاستی است که این حقوق شما به قدر خوردن نان و ماستی است ؟پس به ما رای دهید تا نانتان در روغن (نفتی ) کنیم و سبیلتان چرب نماییم و به شما قشر زحمتکش عزیز فرهنگی برسیم رسیدنی !
قضا را بر آن شد تا وعده دهندگان رای آوردند و سالی گذشت و آن بن مخصوص قطع شد و آن تبلیغات رنگین قطع شد و خبری از آنچه وعده بود نیامد و کیهان و آنچه چون آن است ؛ ساکت و خاموش گویی نه وعده ای در کار بوده و نه وعده دهنده ای ! (که این صنعت ، نیک در این سرزمین بعمل می آورند!) کم کم صدای اعتراض معلمان برخاست که این چه معاملت بود که با ما کردید و مگر ما دستمان به شما نرسد و ... هر چه گفتند و کردند کمتر جوابی شنیدند تا آن که دولتیان برای کسب رای بودجه ازمجلس نیازمند فورس شدند(و فورس در لغت به معنای فشار است !) پس باز جمعی ساده دل و امیدوار را گرد آوردند و نشانی مجلس بدانان دادند که آنچه می جوئید در این مکان است و ما وعده را از جیب آنان داده بودیم !
رفتند و شعار دادند و بحمدالله به یاری آنان بودجه به تصویب رسید و خبری از بهبود مواجب ایشان نشد! روزی سخنگوی دولت از سر مهرورزی و عدالت گستری به سخن درآمد که :
شما را سی ساعت در هفته و نه ماه در سال کار است و حال آن که حقوق کامل می ستانید و عیدی وپاداش و سنوات کامل می ستانید و دولتیان با این که چهل و چهار ساعت در هفته و دوازده ماه در سال کار می کنند بقدر شما نمی ستانند و کافی است تا شما حقوق خود را ضربدر دوازده کنید و تقسیم بر نه کنید و باز حاصل را ضربدر چهل و چهار کنید و تقسیم بر ساعت موظف تدریس خود در هفته ( مثلا سی )نمایید تا معادله حقوق شما با یک دولتی برابر آید! و چنانچه بیش می ستانید آن را به دولت مهرورز عدالت گستر باز پس آورید.خداوند خیرتان دهد !
|
|
اظهار نظر شما عزیزان( ) |
|
لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ
|
|