نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن
قبله عالم ؛ نشد!
|
سه شنبه 86 اسفند 14 ساعت 12:0 صبح |
قبله عالم ؛ نشد!
در احوال عیاشی ها و خاطرات خفن ناصرالدین شاهی آورده اند که :
( البته ما را از ذکر جزئیات عذری است بس عظیم !!و در بیان کلیات آن حکمتی است بس اعظم .پس گوش جان باز کن و به سمع حکمت بنیوش و بقول آیندگان ظرفیت داشته باش ! تا همچو مولانا برایت قصه حکمت آمیز کنم در بیان تفاوت شعار از عمل و شعاری که حسودان بد اندیش می دهند) القصه ؛ مسابقه ای ترتیب دادند تا هرکس بتواند وزنه ای با (...) خود بردارد جایزه ای بس عظیم برد. پس مردان آنکاره را خواندند از گوش و کنار بلاد که بیایند و در محضر شاه مسابقه دهند و مسابقه را مردی از (...) با برداشتن یک وزنه سه کیلویی!! برد و چون خواستند تا وی را جایزه دهند ، مردی حسود و بد اندیش گفت : قبله عالم به سلامت باد! این پهلوانان همگی ریزه خوار توانمندی و مردانگی منند و کس را چون من عرضه و (...) نیست که از این میدان سرفراز برون رود و اینان همگی اهل شعارند و من اهل عمل! و من را آن توان هست تا آن مرد و آن وزنه را یکجا با (...) خود بردارم !! اگر رخصت دهید چنان کنم.
شاه را خوش آمد و رخصت داد . پس او پیش رفت و قهرمان را واداشت تا باز برهنه شود و (...) (...) (...) و چنان می نمود که گویی تلاش می کند تا او را از زمین بلند کند و (...) چون کار تمام شد !! و روی به شاه کرد و گفت : قبله عالم ؛ نشد!
|
|
اظهار نظر شما عزیزان( ) |
|
لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ
|
|