سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نامه ای به برادر نوری زاد - نازک خیال
در دگرگونى روزگار گوهر مردان است پدیدار . [نهج البلاغه]
من به ایمیل کمتر سر می زنم! کامنت بگذارید
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
244826
بازدیدهای امروز وبلاگ
6
بازدیدهای دیروز وبلاگ
38
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک ]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
نامه ای به برادر نوری زاد - نازک خیال
مدیر وبلاگ : احمد نازک تن[168]
نویسندگان وبلاگ :
الهام خانوم (@)[29]


بسیجی بوده و انشاءالله مانده باشم. منتظرم صاحب امرمان بیاید. اگر بر ناروایی که از خودی سرزده صبر می کنم ، برای وجود دشمن است . و اگر بر آن صبر نکرده و نهیب می زنم ، برای وجود خطری بزرگتر است : دشمن اکبر!(نفس)
لوگوی وبلاگ
نامه ای به برادر نوری زاد - نازک خیال
فهرست موضوعی یادداشت ها
طنز[123] . سیاست[21] . یادداشت ها[15] . خبر[4] . سوال سرخ و پاسخ سبز[4] . عدالت . فرهنگ . فطر . آرشیو طنز دیماه 86 . آزار . آمریکا . اخلاق . اسارت . براندازی نرم . بردگی . جنگ نرم . خاطرات دوران جنگ . خاطره عبرت آموز .
بایگانی
یادداشتها
آورده بودند ! که : (طنز)
خاطرات طنز حج
نوشته های منتخب سایت
دی ماه 86
بهمن ماه 86
اسفند 86
پیوندهای روزانه

جریان احمدی نژاد [114]
حزب الله می رزمد [191]
صدای عدالت [182]
نیز هم [127]
نقطه سر خط [122]
[آرشیو(5)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

تنها علمدار
گردان وبلاگی کمیل
متین نیوز
جعفر گلابی
صدای عدالت

لوگوی دوستان

خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا - به روز رسانی :  1:57 ع 90/1/6
عنوان آخرین نوشته : وب حاج آقا راه اندازی شد !!

شیعیان اهل سنت واقعی - به روز رسانی :  9:4 ع 87/9/30
عنوان آخرین نوشته : غدیر حقیقت انکار نا پذیر تاریخ

جستجوی وبلاگ
:جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن نامه ای به برادر نوری زاد چهارشنبه 88 آذر 25 ساعت 10:18 صبح

 برادر محمد نوری زاد! سلام؛

قطعا مرا نمی شناسید. لااقل به این نام که در این نامه دارم مرا نمی شناسید. بهتر است قبل از مطالعه این نامه ، برای آن که ذهنیت مناسبی نست به نویسنده این سطور پیدا کنید ، سری به سایر مطالب وبلاگ من بزنید تا بدانید که هر چه هستم ، « کیهان»ی نیستم!

باز هم سلام، به خلاف سایر مردم ، من تغییر مسیر سیاسی خاصی در شما نمی بینم که بخواهم آن را تبریک گفته یا شما را نسبت به پیامد های بد آن هشدار بدهم . این جمله عجیب را از من به خاطر بسپار تا دوباره به آن رجوع کنیم.

این که شما همیشه « حق طلب » بوده اید ، نزد من و شما مشترک است . پس فرقی بین امروز و دیروزت نیست . اما آن روزها حق را آن طور می دیدید و امروز این طور. هیچ اشکالی هم ندارد. شما باید در برابر حق تعالی جل و علا به همین نکته جواب دهید ، که انشاءالله هم می دهید. نکته این است که من ، در قلم دیروز و امروز شما نوعی مشابهت می بینم: در هر دو قلم ، افراط است! تیزی است! نوعی خروج از «روش» های حق است! منظور من بیشتر در «لحن » نوشته هایت است؛ چه انجا که مستقیما به رهبر نامه می نویسی و چه آنجا که خطاب به دیگران طعنه به او می زنی ؛ بیا به رهبرعزیزمان ضمن همه احترامات رهبرانه که می گذاری، این حق را بده که معصوم نباشد. مگر تو هم مثل بعضی غالیان ، انتظار عصمت از او داری؟! اگر پناه بر خدا او را از عدالت  خارج شده می دانی که دیگر نمی تواند رهبر ت باشد ، اما اگر صرفا او را در خطر دیده و از گزند چاپلوسان و فریبکاران و دروغگویان دروغساز می خواهی برهانی ، پس ، به جای آن که مستقیم و عریان در روی آن مقام بایستی و سخن صریح بگویی ( که ای کاش، فضای سیاسی ما آنقدر آلوده نبود تا می توانستیم با رهبر عزیز و پدرگونمان همین گونه هم سخن بگوییم) طور دیگری منظور خود را می رساندی! امروز تشیع تشنه وحدت است ! عمل آقایانی که در مخالفت با آنان می نویسی، ضد وحدت جامعه شیعه است و تندی من و تو نیز در همان راستا می رود! عکس پاره کردن و شعار تند دادن هم کار را از دست عقلا بیرون می برد. فضا را از حالت سیاسی به امنیتی تبدیل می کند ( یعنی دقیقا همان چیزی که آقایان بدنبال آن هستند!) تو نویسنده توانا و چیره دستی هستی! سخنت را به گونه دیگری هم می توانی بنویسی! بیا به پیشنهاد من عمل کن! مقالات عمومی ات را با لحن و قلم ملایمتری بنویس و سخنان تند و تیز و صریحت را مستقیم و محرمانه به دفتر آقا بفرست! خودت هم راهش را بلدی! به دستش نمی رسانند؟ نمی خواند؟ گیر بهت می دهند ؟ و... دهها ان قلت دیگر بر پیشنهاد من خواهی گرفت. اما ما شاگردان مکتب امام (ره) هستیم که می گفت : به نتیجه کاری نداریم ، ما مامور به انجام تکلیف الهی هستیم. تو نیز خدای ناکرده برای خنکای دلت که نمی نویسی! حتما برای ادای تکلیف الهی می نویسی. فکر می کنم ، لحنی که به رهبر عزیزت ( با فرض آن که تو او را محتاج نصیحت و خیرخواهی ات بدانی) باید بنویسی با لحنی که باید برای مردم ( که خطاها را می بینند و به حساب دین و اسلام و حکومت دینی و نظام و روحانیت و ... می کذارند) باید متفاوت باشد.

اگر در این اندیشه کردی ، و به نتیجه ای رسیده ای   ( هر نتیجه ای که بتوانی آن نتیجه را نزد خدا محاجه کنی) ؛ مأجوری! والا مثل همانها که آنطرف نشسته اند خواهی بود! در این صورت هردو از راه ناصواب بدنبال رسیدن به صواب و ثوابید!

حالا به من حق بده که بگویم تغییر خاصی نسبت به گذشته نکرده ای .

اما چرا این نامه  را سرگشاده دادم وخود آن را محرمانه مستقیم برایت نفرستادم؟ (بگذریم از این که ایمیلت آشکار نیست و وبلاگت هم جای کافی برای این نامه ها ندارد!) برای آن که با کمک تو و امثال تو به ایجاد همان فضای صراحت و صداقت کمک کنیم .شاید روزی ایراد گرفتنهای دوستانه و خیرخواهانه بعنوان تضعیف و تعریض تلقی نشود

 


اظهار نظر شما عزیزان( )


لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ

با سلام، خداحافظ!
هشدار امام درباره خودمحوری دانشگاهیان و قوای مسلح
سخن امروزین امام!
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش چهارم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش سوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش دوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش اول
فرمان 8 ماده ای امام
«کتاب قانون» رودرروی «اخراجیها»!
نامه ای به برادر نوری زاد
شکلک او ، کفرما!
تاکتیک ابوسفیانی!
جمعش می کنیم!
سخنان مهم سیدمحمدخاتمی درباره فتنه اخیر
این خمینی بود!
[همه عناوین(167)][عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ


آمار وب فارسی