سخنرانی نازک خیال در روستایی در حوالی قزوین
نازک خیال با استفاده از فرصت تعطیلات سری به دیار و محله خود زد . جماعت به مناسبتی در میدان ورودی شهر به انتظار کسی بودند که نازک خیال وارد شد و با استقبال گرم و پر شور مردمی به پشت تریبون رفت . ....نازک خیال که با تجمع پرشور مردم روبرو شده بود ناگهان عنان اختیار از کف داد و خطاب به مردم گفت:
- عمو زنجیـــــر باف!
- بـــــــــــــــله !
- زنجیر منو بــــــــــافتی؟
- بــــــــــــــله !
- پشت کوه انداختی ؟
جمعیت مردد شد که چه جواب بدهد؟! بالاخره دانش آموزان مدرسه مختلط چندپایه روستا که جلوی تریبون بودند با قدرت گفتند:
- بــــــــــــــله !
نازک خیال گفت : شما بخوبی خبر دارید که چه کسانی زنجیر منو پشت کوه انداختند و با چه اهدافی! اینها کسانی هستند که از هر کار ما ایراد می گیرند. وی سپس ادامه داد:
اینجا بشکنم یار گله داره ! اونجا بشکنم یار گله داره ! هرجا بشکنم یار گله داره ! اصلا نشکنم یار گله داره ! دل من با دلش فاصله داره ! ...
در پایان سخنرانی ، خبرنگار ما طی مصاحبه ای از مردم نظر آنان را نسبت به این سخنرانی متفاوت جویا شد . مردم با اعتراف به این که بسیار بهشان خوش گذشته ؛ خواستار تکرار چنین مراسمی در طول سال شدند! نازک خیال با پذیرش تلویحی این درخواست اعلام کرد : دفعه بعد حتما خاله بازی خواهیم داشت و هرکس به سخنرانی من نیاید حسابی ضرر خواهد کرد!
|