امروز بعد از انتصاب به سمت آشپزی اولین روزی است که رفتم غذا درست کنم. دیروز با مامانم اینا مشورت کردم که چی درست کنم؟ مامان گفت روز اول مرغ درست کن ! هم راحت تره ، هم کلاس داره! دستورالعمل پخت مرغ را هم به من داد و یادداشت کردم. قرار شد تلفنی به سوالات احتمالی هم پاسخ بده!! رفتم فروشگاه سوپری محل یک مرغ 5/1 کیلویی ( سایزسفارشی مامان جون) بگیرم. گفت : کیلو 2250 تومان . اولش خواستم بخرم ؛ اما بعد گفتم یک مشورت با مامان بکنم. با موبایل زنگ زدم و پرسیدم ؛ گفت : اوه ، اوه ! چه خبره؟! نه نگیر! برو تره بار! ( 50 تومان هزینه مکالمه را داشته باشید!) تاکسی گرفتم رفتم تره بار( 200 تومان کرایه تاکسی را داشته باشید!) دیدم عجب صف طولانی ایه ! چاره نبود . ایستادم. ساعت کارم شروع شده بود اما بالاخره این هم جزو وظایفم بود! نیم ساعت گذشت تا نوبت به من رسید.(هزینه نیم ساعت حقوق را داشته باشید!)یک مرغ 2 کیلویی گنده انداخت روی ترازو و گفت : 4100 تومان!
جای چون و چرا نبود. رفتم دفتر؛ دیدم نازک خیال عصبانی نشسته دارد ناخن می جود!
- سَـ ...ـلام!
- سلام و زهرمار! کدوم گوری بودی تاحالا؟
- ببخشید! من در راستای احکام صادره رفته بودم برای آشپزی مواد غذایی بخرم!
- تو غلط کردی! بیجا کردی! دو تا حکم دیدی خودتو گم کردی؟ باورت شده ؟! سر خود هر کاری می کنی؟ تو آب هم خواستی بخوری باید اجازه بگیری! مفهوم شد؟! بهت گفته باشم بدونی : اون احکام فرمالیته فقط برای این است که نگن نیست !
- بـ...ـله!
- حالا چی خریدی؟!
- مرغ!
- تو نمی دونی من مرغ دوست ندارم؟! لجبازی با رئیس؟! مخالفت ؟ سنگ اندازی؟ شبهه افکنی؟ کار شکنی ؟....
- قربان ! به جان مبارکتان نمی دونستم ! تازه مگه چه عیبی داره؟الان همه نون و پنیر رو با مرغ می خورن! ضمنا این رفتار شما هم اصلا به یک "نازک خیال مهربان" نمی خوره!
- دِ همین بلبل زبونیت نجاتت میده دیگه ! این دفعه بخشیدمت! فقط نیم ساعت کسر حقوق داری به خاطر تاخیر! مرغ روهم نخواستیم . ببر خونه با ننه ات نوش جان کنین. ضمنا برای خرید اقلام دفتر باید حکم جداگانه داشته باشی!
چاره چیه ؟! باید تحملش کرد . شاید بنده خدا هنوز گرفتارعواقب ماجرای دیروز باشه !
|