سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اسفند 86 - نازک خیال
دوستی، با شخص بی ادب، خالص نمی شود . [امام علی علیه السلام]
من به ایمیل کمتر سر می زنم! کامنت بگذارید
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
236424
بازدیدهای امروز وبلاگ
13
بازدیدهای دیروز وبلاگ
130
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک ]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
اسفند 86 - نازک خیال
مدیر وبلاگ : احمد نازک تن[168]
نویسندگان وبلاگ :
الهام خانوم (@)[29]


بسیجی بوده و انشاءالله مانده باشم. منتظرم صاحب امرمان بیاید. اگر بر ناروایی که از خودی سرزده صبر می کنم ، برای وجود دشمن است . و اگر بر آن صبر نکرده و نهیب می زنم ، برای وجود خطری بزرگتر است : دشمن اکبر!(نفس)
لوگوی وبلاگ
اسفند 86 - نازک خیال
فهرست موضوعی یادداشت ها
طنز[123] . سیاست[21] . یادداشت ها[15] . خبر[4] . سوال سرخ و پاسخ سبز[4] . عدالت . فرهنگ . فطر . آرشیو طنز دیماه 86 . آزار . آمریکا . اخلاق . اسارت . براندازی نرم . بردگی . جنگ نرم . خاطرات دوران جنگ . خاطره عبرت آموز .
بایگانی
یادداشتها
آورده بودند ! که : (طنز)
خاطرات طنز حج
نوشته های منتخب سایت
دی ماه 86
بهمن ماه 86
اسفند 86
پیوندهای روزانه

جریان احمدی نژاد [114]
حزب الله می رزمد [191]
صدای عدالت [182]
نیز هم [127]
نقطه سر خط [122]
[آرشیو(5)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

تنها علمدار
گردان وبلاگی کمیل
متین نیوز
جعفر گلابی
صدای عدالت

لوگوی دوستان

خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا - به روز رسانی :  1:57 ع 90/1/6
عنوان آخرین نوشته : وب حاج آقا راه اندازی شد !!

شیعیان اهل سنت واقعی - به روز رسانی :  9:4 ع 87/9/30
عنوان آخرین نوشته : غدیر حقیقت انکار نا پذیر تاریخ

جستجوی وبلاگ
:جستجو

با سرعتی بی نظیر و باور نکردنی و اعجاب انگیز متن یادداشتهارا کاوایش کنید!

اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن عیدالزهرا یا عزاءالزهرا؟! یکشنبه 86 اسفند 26 ساعت 12:30 عصر

در این ایام که بسیاری از مدعیان دوستی با ولایت، خود را برای برپایی جشن های خودساخته ای با نام عید الزهراء آماده می کنند؛ امام شیعیان و ولی امرشان در سوگ و عزا بسر می برند. این سوگ نه تنها برای عزای رحلت پدر بزرگوارشان ؛ که دقیقا برای  همان چیزی است که برخی مدعیان محبت به ایشان برای آن جشن و سرور براه می اندازند!!

ربیع الاول ، ماه مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها است . ماهی است که  وی برای دفاع از ولایت ، دست دو فرزند خود را گرفت و به خانه مهاجر و انصار رفت  تا عهد آنان با علی را در روز غدیر یادآورشان شود ...ماهی است که دختر رسول خدا خواست تا فدک را که هدیه پیامبر  - و نه میراث او – بود از غاصبانش پس بگیرد و از درآمد آن صرف حمایت از ولایت کند ... ماهی است که صدیقه طاهره پشت در خانه ایستاد تا ولی زمانش را به اجبار برای بیعت به مسجد نبرند ... اما آنان که غدیر را به یاد داشتند ؛ معاد را از یاد برده بودند. آنان که ولایت را غصب کرده بودند، از غصب فدک نیز باکی نداشتند و آنان که بیعت زوری  را مایه  تحکیم و قوام حکومت خود می دیدند ؛ از انداختن طناب به گردن شیرخدا و سوء استفاده از شرایط سیاسی دریغ نکردند! در این ایام بود که چادر مبارکی را به خاک کوچه آلودند ... در این ایام بود که برای بردن علی به مسجد به خانه فاطمه یورش برده بودند، در خانه اش را سوزاندند و محسنش را کشتند و شهادتش را باعث شدند.!!

این ایام هیچ بهانه شادمانی ندارد! شاید تلخترین روزهایی که بر اهل بیت گذشته باشد ؛ در همین نیمه نخست ربیع الاول بوده باشد. اما کسانی که دین را وسیله یا بهانه ای برای دنیای خود می خواهند ، بی توجه به چنین حوادثی فردا را به جشن می نشینند!! جشن آغاز ولایت حضرت صاحب الزمان ( روحی فداه) !! چشنی بی پایه در فرهنگ تشیع ! آیا برای آغاز ولایت حضرت امیر المومنین هم جشن می گیریم؟ آیا برای تخلیه عقده های خود دنبال محملی به نام مذهب می گردیم؟! و  دهها سوال دیگری که پاسخش ناگفته پیداست !

این ایام، دشمنان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) ؛ دشمنان تشیع ؛ دشمنان خمینی (ره) ؛ و دوستان ناآگاه ما شادتر از هر زمان دیگری هستند! نگاهی به اوضاع سیاسی جهان و کشور خودمان بیندازید و عوامل شادی آنان و ناشادی ولی امر جهان ، حضرت مهدی را آشکار خواهید دید. فقط باید چشم گشود و قلب را پاک کرد!

گم گشته دیار محبت کجا رود؟!                 نام حبیب هست و نشان حبیب نیست!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن نیک براون! پنج شنبه 86 اسفند 23 ساعت 9:53 صبح

 یک گفتگوی مختصر رهنمودآمیز بین ما و الهام خانوم درباره انتخابات درگرفت که اجمالا از نظرتان می گذارد . ولی غلط نکنم این الهام خانوم یا سنش یشتر از 18 سال است  و از ما قایم کرده ، یا با دشمنان ارتباط دارد! چون یک حرفهایی می زند که مربوط به 10 – 11  سال پیش است و بعید است که خودش یادش مانده باشد. می گوید:

-          آقای نازک خیال! یک آقایی به اسم محمد جواد لاریجانی گفته که  غربیها سعی دارند که مردم را فریب بدهند تا یا در انتخابات شرکت نکنند ، یا اگر شرکت کردند رایشان تحت تاثیر باشد( لینک خبر) . این تحت تاثیر باشد یعنی چی؟

-          رای ندادن که کار خوبی نیست ! اما اگر تحت تاثیر هم باشد بد است . بهتر است رای ندهی تا این که تحت تاثیر باشی!

-          خب تحت تاثیر غربی ها چه جوری است؟

-          یعنی که به لیست اونوری ها اگر رای بدهی تحت تاثیر غربیها بوده ای!

-          آقای نازک خیال ! من فکر می کنم تحت تاثیر یعنی این که اگر کسی مثلا برود با نیک براون انگلیسی مذاکره کند که  آنها کمک کنند  تا مثلا آقای ناطق نوری روی کار بیاید و خاتمی نیاید....

-          ببینم پدر سوخته ! این خاطرات به سن و سال تو قد نمی دهد. نکند از داخل سایتهای دشمنان خوانده ای؟ دشمن سعی دارد تا مخالفان روی کار بیایند. شما هم نباید رای بدهی.

-          پس بالاخره ما چی کار کنیم؟ شما می فرمایید ما اصلا رای ندهیم ؟!

-          نه قربانت شوم ! نه فدایت شوم!

-          این نه ، یعنی چی؟! یعنی رای بدهیم ؟ رای ندهیم؟

-          نه عزیزم ، نه دلبندم !

-          آقا شما را به خدا این نه را از دهانتان بردارید من بفهمم چی منظور مبارکتان است!

-          ببین دختر خوب! بستگی دارد که شما به چه کسانی و چه لیستی می خواهی رای بدهی! اگر رای شما به آدم خوبها است، باید بروی و رای بدهی؛ اما اگر آدم بدها هستند ، و اصلح نیستند، خب نه ! نرو رای بده!!

-          ای بابا! آقای نازک خیال! همه پیش خودشان فکر می کنند دارند به اصلح رای می دهند، منتهی اصلح مورد نظر من ممکن است با اصلح مورد نظر شما یکی نباشد!            ضمنا رای ندادن هم کار خوبی نیست .

-          د نشد دیگر! باید سعی کنی همان اصلح مورد نظر مرا انتخاب کنی ، وگرنه همان رای ندهی بهتر است!!

-          این که دیگر اسمش انتخابات نمی شود که ! اولا من از کجا بدانم اصلح مورد نظر شما کدام است ؟ چون شما همیشه سعی کرده اید رای تان را پنهان کنید . ثانیا به فرض هم که بدانم .مگر نگفتید که در انتخابات تقلید نباید کرد و هر کس به هر نتیجه که رسید باید عمل کند؟

-          چرا گفتم ! اما رای من هم چندان پوشیده نیست! من نشانه ها را می دهم ؛ تو یا به همین نشانه ها و خواست من عمل کن ، یا اگر رای ندادی هم اشکالی ندارد! چون اگر قرار باشد بروی رای بدهی و دوباره اصلاح طلبها بیایند داخل مجلس و مزاحم شوند که دولت کارش را بکند و بخواهند هی سوال و استیضاح و نظارت و... بکنند، همان بهتر که رای ندهی!

-           آهان ! پس وکلایی که انتخاب می کنم، باید وکیل الدوله هم باشند!

-          وکیل الدوله صفت مناسبی نیست! بگو: عدالتخواه؛ حامی دولت خدمتگزار!

-          خب اگر برای حمایت از دولت ، به منتقدینش رای بدهم که مواظب باشند بیشتر از این مملکت را خراب نکند چطور؟!

-          بله؟!! نفهمیدم! اصلا سن شما اقتضا نمی کند رای بدهی! گفتیم این دوره زیر 18 سال را ممنوع کنند تا رای ها خراب نشود، باید می گفتیم زیر 40 سال را ممنوع کنند تا عقل این جماعت قد بدهد برای رای دادن! خانوم ! شما رای نده ؛ هیچ گناهی هم ندارد!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن حمایت هنرمندان از لیست ... چهارشنبه 86 اسفند 22 ساعت 9:56 صبح

گاه گاه ناپرهیزی می کنم و یک دستی به روزنامه ها می زنم ! این ایام هم که اخبار انتخاباتی داغ است و چاره ای نیست جز منیتورینگ مطبوعات !!  در همین حیص و بیص بود که شستم خبر دار شد که الهام خانوم رفته و زیر یک اطلاعیه انتخاباتی امضا کرده و حمایت خودش را از یک لیست مساله داراعلام نموده است !

- عجب! بی اجازه ما؟! چه غلطا! از کی تا حالا جزو آدمیزادها شده ای؟! نان ما می خوری و برای دیگران امضا می کنی؟!

- آقای نازک خیال ! مگه خدای ناخواسته گناهی مرتکب شده ام ؟ این تنوری که می گویند باید داغ شود پس چیست؟! حالا ما هیزم این تنور شده ایم ، بد است؟! شما هم که بالاخره مو در آسیاب سفید نکرده اید که ! اختلاف سلایق و....

- خفه ! خفه! برای من سخنرانی می کنه! آخه ضعیفه ترا چه به امضای حمایت از لیست انتخاباتی ؟! مگه تو بسیجی هستی؟!  یا طرفدار اصولگراها هستی که هر غـــ....  هر کاری دلت خواست بتونی بکنی و ایراد نداشته باشه؟! هنرمندی ؟باش! نویسنده ای؟ باش! چه کار داری به حمایت از لیست های مساله دار؟  از این به بعد گفته باشم که نباید .....! ضمنا جنابعالی سر سفره ما می نشینی و مدح اونا را می گی؟!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن اکبر شاه و نافرمانی مدنی! سه شنبه 86 اسفند 21 ساعت 8:24 صبح

پشه و اکبرشاه و...نافرمانی مدنی و...

داشتم برای الهام خانوم قصه می گفتم! این ایام از بس که وزارت کشور و شورای نگهبان و احزاب و صداو سیما پته ی هم را روی آب ریخته اند، کار و بار ما کساد شده و نشسته ایم اخبار گوش می کنیم و می خندیم!

بله ! داشتم عرض می کردم که پاهایم را انداخته بودم روی هم و لم داده بودم به صندلی فنری و همینجور که الهام خانوم زل زده بود به دهان قصه گوی ما و دستش را زده بود زیر چانه اش؛ ما هم قصه می گفتیم! از شما چه پنهان که قصه ذاتا کوتاه بود؛ و به هیچ شکلی درازتر از این نمی شد! اما روسری الهام خانوم هم از حواس پرتی سر خورده بود و رفته بود عقب و عنقرب داشت می افتاد و همین مساله عاملی شد تا قصه ما کمی درازتر شود!! و اما قصه از این قرار بود که : روزی بود و روزگاری؛ پشه ای بر سر شاخ درختی نشست. بادی  وزیدن گرفت و پشه را در این باد راه گریزی نبود جز آن که در پشت برگ پنهان شود! اما برگ و شاخ ها در باد تکان تکان خوردند و از بخت بد ، بر اندام نازک پشه هم ... نواختند! باد که خوابید؛ پشه با غیظ و درشتی رو به درخت کرد و گفت : ای درخت نامرد و نامراد! زنهار که اینک از شاخ تو برخیزم  بواسطه آن جور و جفا بود که بر من راندی و آن نامهربانی ها که با برگ و شاخه هایت روا داشتی! تو را لیافت این برگ و شاخ نبود و من برمی خیزم و برگها را هم فرمان می دهم که برخیزند و از این برخاستن اگر موجی در شاخ و بنت اوفتاد تو را پیشاپیش هشدار و آگهی داده ام و مرا زین سبب ملامت نکنی !

پس درخت در میان شاخ و برگ برگ خود بدنبال صاحب صدا گشت و گفت: آمدنت را نفهمیدم که رفتنت را بفهمم!!

قصه به اینجا که رسید ، الهام خانوم از خودباوری و خود بزرگ بینی پشه خنده اش گرفته بود و گفت : اگر میمون بود شاید نشست و برخاستش اثری می داشت !

عرض کردم قصه همین  است ! پشه ها باید سعی کنند به قد و قواره ی گربه ای ، میمونی ، خرسی، آدمی ، باغبانی ،... چیزی برسند تا اگر نافرمانی مدنی کردند ؛ کسی بفهمد!! نه آن که مثل اکبر شاه در تبعید برای ما نسخه تحریم انتخابات بپیچد و اگر هم شفا حاصل نشد ما را با درد و بلا تنها گذارد و بگوید : «خب نشد!»

این بنده خدا وقتی با این وزن و اندازه فعلی دچار چنین توهماتی می شود ؛ اگر روزی خدای ناکرده شاه بشود چه  بلایی بر سر ما خواهد آورد؟!


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن زورگیر! دوشنبه 86 اسفند 20 ساعت 4:31 عصر

حاجی سر به بیابان گذاشت تا عمره گزارد . او را پرسیدند : چگونه توان بی قافله و کاروان راه سفر عمره در پیش گرفت و حال آن که توان برای چند سال بعد فیش گرفت ؟! تو دانی که در آن دیار غربت ، نیازمند آب و نانی ؛ و محتاج راهنما و روضه خوانی؛ و دزد و زورگیر در راه است، و آن که با خدمه و حشم و بیمه و ... باشد پادشاه است؟!

حاجی بگفت: دانم ! راست گفتی که زورگیران در سفر حج این امتند ؛ لکن نه در میانه راه، که در بانک ملتند! پول از تو می ستند و وعده 10 ساله ات هم نمی دهند! من عطای آن سازمان حج و راهنما و روضه خوان و بیمه و مسکن و ... اش را به لقای این بانک ملتیان بخشیدم و عمره آزاد را به یک میلیون و دویست چوب خریدم و الحال و فی الفور عازم دیار یارم ، بی صبر و بی نوبت ، بی منت دولت ! با کاروان آزاد ؛ هرچه بادا باد!

حاجی این بگفت و راهی شد تا نوروز هشتاد و هفت را در سفر عمره بگذراند و مال بی زبان را به دست زورگیران با ایمان نسپارد! 


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن بی شوهری! سه شنبه 86 اسفند 14 ساعت 1:0 عصر

«بی شوهری» پدیده ای است ناشی از :

- نفوذ جاسوسان!

- حضور باندهای مافیایی!

- عدم کنترل «ما»!! بر قوه قضائیه!

- غر زدن برخی مطبوعات!

- و جود احزاب «بد»!! و غیر خودی !

- جمع نشدن کامل دیشهای ماهواره و فیلتر نشدن سایتهای ضد اخلاقی

 و هیچ ربطی ندارد به:

            - ترس شوهران از خانمهای مرد صفت و زیاده طلب!

            - گرانی مسکن و مخارج زندگی در اثر تورم

            - بیکاری در اثر کاهش رونق اقتصادی یا اقزایش هزینه های تکلیفی کارفرمایان!

            - عدم آموزش صحیح روابط زناشویی و عشق پاک

             - شرایط ترکمنچایی در عقدنامه های جدید! بر علیه مردان

            و....

لذا با کمال اطمینان اعلام می دارد:

 


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن تعویض سرود جمهوری اسلامی! یکشنبه 86 اسفند 12 ساعت 8:30 صبح

اول انقلاب ، سرود نداشتیم! تا مدتی سرود « ای ایران ای مرز پرگهر» را به جای سرود ملی گذاشتند. بعد « شد جمهوری اسلامی بپا » را ساختند و سالها سرود ملی بود . اما چون بند اولش خیلی طولانی بود یک سرود یک دقیقه ای جدید ساختند که همین سرود فعلی است ( سر زد از افق مهر خاوران ) که همه آن را یاد گرفته اند و در میادین ورزش و مراسم رسمی و .. با هم همخوانی می کنند.  اما از وقتی رئیس جمهور در مراسم  همایش قوه قضائیه به جای این سرود ، دعای فرج را زیر لب زمزمه کرد ! (و کارگردان زود تصویر را برداشت برد جاهای دیگر !) زمزمه تغییر مجدد سرود ملی در گوشها افتاد!! و دفتر آهنگها و سرودهای انقلابی وابسته به وزارت ارشاد یک درخواست زده به آهنگسازان که آهنگ مناسبی برای دعای فرج! بسازند ، شاید از برکت این دولت امام زمانی، سرود جدید را در یک سه شنبه شبی! در جمکران ! رونمایی کنند. و فاتحه ای برای مرحوم توسلی و دغدغه های آخر عمری اش بفرستند! ان شاءالله.


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: الهام خانوم

عنوان متن راهنمای شرکت در انتخابات (قسمت اول) شنبه 86 اسفند 11 ساعت 8:51 صبح

بالاخره اگر قرار باشد در انتخابات رقابتی شرکت کنیم ، نامزدها در چه چیز با هم رقابت می کنند؟!  در زیبایی ؟! در قد و قامت ؟! در دلبری و ناز و غمزه؟! و یک چیزهایی در همین مایه ها!  زیبایی کلام و شعارها، قد و قامت حضور در فعالیتهای سیاسی، دل بردن از مردم؛ و ناز وغمزه برای مسئولین و ... از این حرفها.

حالا ما چیکار کنیم؟ کدام راانتخاب کنیم؟!

یک راهش این است ( و ساده ترین راه!) که چشممان را ببندیم و یک لیست از حزب و جبهه دلخواهمان برداریم و از بالا تا پایین را پر کنیم! البته یک عده ای با این روش مخالفند ولی اکثر مردم همینطوری رای می دهند . نگران پیدا کردن حزب یا جبهه (یا هر چیز دیگری که همین کارکرد را داشته باشد) نباشید! از این حزبها نزدیک انتخابات زیاد علم می شوند . تا قبل از انتخابات هم روزنامه ها وظیفه دارند تا مخاطبین خود را به سمت این حزب های یکبار مصرف ! و خلق الساعه رهنمون شوند!

یک راه دیگرش این است که نامزدها را بشناسی! این راه در شهرهای کوچک میسر است . مثلا فلانی خواهرزاده زن حسین آقاست که  پسرش توی مغازه اکبرآقا کار می کرد و اون روز جنس نسیه به ما نداد!  اما در شهرهای بزرگ ،کار گیر پیدا می کند! ناچار باید به شبنامه ها و اس ام اس ها و ... مراجعه کرد تا دید طرف و فک و فامیلش چقدر ثروت دارند؟ و چه خطاهایی در طول عمرشان مرتکب شده اند؟! البته مخابرات گفته که جلوگیری می کند(؟!) اما اولا نباید این حرفها را زیاد جدی گرفت ! ثانیا بفرض هم جلوی شبنامه و پیامک را گرفتند؛ « آنسوی خبرها» و «خبرهای ویژه» و « بولتن محرمانه » و ... را که نبسته اند! ثالثا اگر بالکل ببندند ، ما چه جوری پته نامزدها را روی آب ببینیم؟!

 


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: الهام خانوم

عنوان متن راهنمای شرکت در انتخابات (قسمت دوم) شنبه 86 اسفند 11 ساعت 7:0 صبح

حالا می رویم سراغ انتخاب نامزدها!

باید از بین همه کسانی که پته هایشان روی آب ریخته شده چندتایی را انتخاب کنیم! اگر قصد مبارزه با خودتان و شوخی با مردم را دارید ، به بدترین گزینه رای بدهید ! فقط این را بدانید که مثل خیلی ها که بعدا پشیمان شدند و توبه کردند، شما هم پشیمان می شوید و توبه می کنید و به خودتان فحش و بد و بیراه می دهید! که چرا چنین دسته گلی به آب داده اید که حالا باید پایش را بخورید و جوابش را هم روز قیامت بدهید! اما اگر دنبال وجدان آرام هستید، خب باید بگردید و راه و روش دیگری را پیدا کنید. مثلا پیشنهاد می شود که به خود نامزدها زیاد کاری نداشته باشید (چون از همه بالاخره یا خطایی شنیده اید یا بعدا خواهید شنید!)  و به جای آن به شعارهایشان نگاه کنید.

اگر از این راه رفتید؛ مراقب باشید که گول نخورید! چون معمولا هر شعاری که نامزدها می دهند، برعکسش را عمل می کنند! اگر بگویند با فقر مبارزه می کنند، حتما بدانید که فقر را دو سه برابر می کنند! اگر گفتند با تبعیض مبارزه می کنند ، منتظر فامیل بازی و حزب بازی و اخراج قبلی ها و رانت خواری جدیدی ها باشید! اگر گفتند توسعه سیاسی می دهیم منتظر بسته شدن روزنامه ها و غیره و ذلک  باشید! اگر گفتند مذاکره با امریکا بد است ؛ منتظر مذاکره باشید ! و اگر می خواهید رابطه سیاسی با مصر برقرار شود  ، سراغ همانهایی را بگیرید که در راه  برقراری کوچکترین رابطه سیاسی با مصر مانع تراشی می کنند.!

پس برنده ترین نامزدها کسانی هستند که بگویند: ما پولداریم و به پولدارها کمک می کنیم و فقرا را می کشیم و نابود می کنیم! اختناق برقرار می کنیم ! انواع تبعیض بین خودی و غیر و خودی ( با مرزبندی های حزبی!) برقراری می کنیم. بودجه ها را بر حسب رفاقت و نزدیکی به خودمان توزیع می کنیم ! با آمریکا مذاکره می کنیم! خلیج همیشه فارس را گاهی خلیج عربی می کنیم! جواب به احد الناسی پس نمی دهیم ! تورم را بالا می بریم ! نرخ سود وامها را افزایش می دهیم و ....

لا اقل اگر دروغ درآمد ، شما به هدفتان می رسید! و اگر راست هم در آمد ، می گوئید: « قربون صداقتش!همین صداقتش شما رو کشته!»


اظهار نظر شما عزیزان( )

نویسنده مطالب زیر: احمد نازک تن

عنوان متن سفر سرزده و غیر منتظره شنبه 86 اسفند 4 ساعت 5:13 عصر

- آهای الهام !

-         بــــله آقا! .....ببخشید ؛ سابقا یک «خانومی» ، چیزی دنبال اسم ما بود!

-     حیف نون ! چه برسد به «خانوم» ! نشد یک کار درست و درمان انجام بدهی ! این همه خرج روی دست ما می گذاری ، باز هم کارهایت مثل گاو نه من شیر می ماند که با یک لگد همه اش را می ریزی!

-         مگر چی شده آقا؟! این همه عصبانیت؟ .... خطایی از ما سر زده ؟ جفایی از ما دیده اید؟

-     بهت گفته بودم که یک بازدید انتخاباتی سرزده و غیرمنتظره از یک محله پاپتی نشین در این سفرهای انتخاباتی ما بگذار؛ گذاشتی دستت درد نکند! از چهارده روز قبل تیم حفاظتی را فرستادی که بررسی کنند ؛ خب ، باز هم دستت درد نکند! (بماند که چند فقره چک سفید امضا شده هم از ما گرفتی تا خرج همین تیم کنی!) بعد گفتیم که خبرنگارها را دعوت کن تا همراه من به این بازدید بی ریا بیایند .و از همه حالتهای من عکس و خبر و فیلم بگیرند ؛ در داخل ماشین ؛ وقتی سرو کله مان را از ماشین بیرون می آوریم ؛ وقتی مردم دور وبر مان جمع می شوند؛ و ... سپرده بودم که همه تصاویر طبیعی باشد . هر چه که خراب شد اصلا پخش نکنند. نگفته بودم؟!!

-     چرا قربان خاک پای مبارک شوم! فرموده بودید. همه فرمایشات (!) شما مو به مو اجرا شد. مثلا وقتی شما یک لنگه پا توی دهانه ون ایستاده بودید و فیلمبردار از بیرون فیلم می گرفت ؛ کسی به ذهنش هم خطور نکرد که فیلمبردار چطوری از داخل ون رفته بیرون؟!

-         برو! برو! ... برای من بازارگرمی هم می کند، حیف نون! مگر اعلام نکرده بودید که این سفر سرزده و غیرمنتظره بوده؟

-         چرا قربان ! اعلام کردیم . صداو سیمای استان هم مخ مردم را خورد از بس که تکرار کرداین سفر سرزده و غیرمنتظره بوده!

-     «قربان» و کوفت! «قربان» و زهر مار! سبیل آن خبرنگار نادان را می دهم دود بدهند که نامه های مردم را در دست من نشان می دهد! اسم این فیلمبردار را بنویس تا از سفر حج و عمره و دَدَر محرومش کنم.. بده حراست ببین فک و فامیل اصلاح طلب نداره ، پدر سوخته! پاک آبرویمان را برد با این نامه هایی که دست مردم روستا بود در این سفر سرزده و غیر منتظره !  


اظهار نظر شما عزیزان( )


لیست یادداشت های آرشیو نشده این وبلاگ

با سلام، خداحافظ!
هشدار امام درباره خودمحوری دانشگاهیان و قوای مسلح
سخن امروزین امام!
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش چهارم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش سوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش دوم
سوال سرخ و پاسخ سبز - بخش اول
فرمان 8 ماده ای امام
«کتاب قانون» رودرروی «اخراجیها»!
نامه ای به برادر نوری زاد
شکلک او ، کفرما!
تاکتیک ابوسفیانی!
جمعش می کنیم!
سخنان مهم سیدمحمدخاتمی درباره فتنه اخیر
این خمینی بود!
[همه عناوین(167)][عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ


آمار وب فارسی