عمر سعد راشناختیم!
گیرم سخن آن مداح روز عرفه را که گفت قالیباف ( شهردار تهران) همچون عمر سعد است ! باور کردیم و عمر سعد را شناختیم! این داستان... یک "یزید" هم می خواهد! نمی خواهد؟!
آن شنیدی که احمقی یک شب شد گلاویز با برادر خود
فحش می داد و ناسزا می گفت همه بر خواهران ومادر خود!!
کسی نیست از این مداحک ( که خود را دیوانه وسگ درگاه امام حسین علیه السلام می داند ) بپرسد: چرا شعری می گوئی که در قافیه اش بمانی؟!
گفت : من دیوانه ات هستم؛ حسین! من سگ ویرانه ات هستم؛ حسین!
پس جوابش داد آن سلطان دین: من سگ و دیوانه کی خواهم چنین؟
جمله اصحابم همه فرزانگان مایه رشک زمین وآسمان
شان من باشد اجل از همچو تو دور شو از من ،نجس! ای سگ؛ برو!
هر زمان آدم شدی نزد من آی جای سگها هست بیرون سرای
تازه آن سگ کو شناسد دشمنم نی سگی کو گاز گیرد دامنم!
|