• وبلاگ : نازك خيال
  • يادداشت : عيدالزهرا يا عزاءالزهرا؟!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 81 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نتايج مرگ عمر :
    نتيجه ي کار ابولولو چنان شد که عثمان به جاي عمر نشست. در واقع بايد گفت کاش عمر زنده مي ماند تا امور به دست عثمان نيفتد و آنهمه ريخت و پاش در دستگاه حکومت راه پيدا نمي کرد و بني اميه آنقدر قدرت نمي يافتند. عمربن خطاب با اينکه مورد انتقاد است اما به هرحال بيش از عثمان به سنت پيامبر اعظم (ص) پايبند بود و مرگ او زمينه ساز تسلط کامل بني اميه و از بين رفتن بسياري از سنتهاي پيامبر اعظم (ص) شد. در واقع اين عثمان بود که به بني اميه (مروان و معاويه و.... ) پر و بال داد و شرايط را براي آنها فراهم کرد و بعدا خود نيز قرباني اين اشتباه شد (عثمان خودش از تيره ي بني اميه بود لذا به خاطر مسايل فاميلي به آنان منصب هاي حکومتي داد.)

    * مرگ ابولولو :
    در کتب تاريخ آمده ابولولو پس از آسيب زدن به عمر و زخمي کردن تعدادي ديگر نمازگزاران پا به فرار گذاشت اما نتوانست از مسجد بيرون برود و در همانجا مردم او را دستگير کردند و او که خود را گرفتار ديد - با همان خنجري که عمر را با آن زده بود - خود را کشت (خودکشي کرد).
    اما درباره قبر او بايد گفت طبيعي است جنازه اش را در همان مدينه دفن کرده اند. به هرحال او نتوانست بگريزد حتي نتوانست از مسجد بيرون رود بلکه همانجا خودکشي کرد چه رسد به اينکه پايش به ايران و کاشان رسيده باشد!!. بنابرين اينکه برخي از عوام مي گويند" ابولولو فرار کرده، نزد حضرت امير(ع) آمد و از ايشان پناه خواست و ايشان فرمودند: من تو را با طيّ الارض به کاشان مي برم که مردمانش شيعه هستند" کاملاً بي پايه است زيرا مردم کاشان در آن زمان شيعه نبوده اند. اساساً مردم کاشان به تبعيت از قم شيعه شدند و چون رواج تشيع در قم بين سالهاي 80 تا 115هجري آغاز شده بنابراين در سال مرگ عمر (سال 23 هجري) خبري از تشيع در کاشان يا در قم نبوده است.بلکه تشيع در آن زمان در ميان عده اي از صحابه در مدينة النبي(ص) منحصر بود.( ر. ک. رسول جعفريان ، تاريخ تشيع در ايران ص 173 )
    در يک کلام نمي توان قصه هاي عاميانه ي مربوط به ابولولو را – که با عموم تواريخ شيعه و سني تعارض دارند - باور کرد.( درباره خودکشي ابولولو نيز به منابعي که در فوق ذکر شد مراجعه فرماييد. استاد رسول جعفريان معتقد است قصه هاي عوامانه زيادي در قرن 6 و 7 در ميان شيعيان درباره ابولولو رواج يافته که فاقد مستند تاريخي و علمي است. وي با اينکه از اشتباهات عمر دفاع نمي کند با اين حال دفاع از ابولولو را نيز ناروا مي داند. ر.ک. تاريخ خلفا ص 110

    پاسخ

    يادداشتهاي آقاي صادق حقگو را خودم از وبلاگ ايشان برداشته و در ذيل اين نوشته درج كردم. آدرس مقاله ايشان با عنوان نمي بيني اگر سوال كني:http://aidn.blogfa.com/post-174.aspx